در نسل چهارم مسئولیت اجتماعی ارزش های اجتماعی سرمایه های سازمان هستند
«رسانه مسئولیت اجتماعی»- احسان انصاری:«بحران های اجتماعی و زیست محیطی در دوران معاصر قابل تبیین به واسطه بحران ارزش ها و دوری جوامع جهانی از معنا داری و معناگرایی در زندگی و مواجهه تهی و بی غایت با عالم به ویژه طبعیت است.در چنین شرایطی مسئولیت پذیری اجتماعی مبتنی بر ارزش های سنتی که با شرایط روز همگرا است می تواند برای خروج از بحران در دنیای معاصر راهگشا باشد».جملات ذکر شده از جمله اهداف همایش ملی مسئولیت پذیری زیست محیطی و اجتماعی مبتنی بر فرهنگ سنتی است که قرار است به همت انجمن مدیریت سبز ایران در سوم اسفند ماه برگزار شود. به همین دلیل«رسانه مسئولیت اجتماعی» با دکتر محمد حسن امامی رئیس انجمن مدیریت سبز ایران گفت وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت وگو را می خوانید.
دکتر امامی در این زمینه گفت:پس از نشست گلاسکو در آبان ماه سال گذشته و نشست شرم الشیخ مصر که در آبان ماه امسال برگزار کرد که هر دو نشست در امتداد نشست۲۰۱۵ پاریس بود مجموعه مواردی مطرح شد که به نوعی تحولی در سبک مدیریتی و مواجهه سازمان ها با محیط اطراف ایجاد کرد.
این تغییر و تحول به معنای این است که سازمان ملل شعاری را با این مضمون مطرح می کند که«اقتصاد ما همان محیط زیست ماست».هدف از مطرح کردن این شعار این است که بین اقتصاد و محیط زیست همگرایی ایجاد کنند و به عبارتی محیط زیست را به یک محرک اقتصادی تبدیل کنند.
رئیس انجمن مدیریت سبز ایران ادامه داد: از سوی دیگر ما در مدل های مدیریتی بر اساس رویکرد سیستمی یا نظامند به دنبال حل و فصل مسائل بوده و هستیم. در این رویکرد ما به دنبال این هستیم که سیستم هایی را مستقر کنیم تا بتوانیم هم مسائل را به درستی بشناسیم وهم اینکه بتوانیم مسائل را حل کنیم.نام این رویکرد تفکر سیستمی است که به دنبال این است که اجزای درون سازمان را فهم کند و براساس نسبت این اجزا مسائل را حل کند.
از سال۲۰۰۶ به این طرف اندیشمندان این حوزه متوجه شدند که صرفأ با رویکردهای سیستمی در علم مدیریت نمی توان مسائل را حل کرد. دلیل این موضوع این است که مشخص نیست بنیان هایی که قصد داریم براساس آنها مسائل و چالش های سازمانی را فهم کنیم و سپس حل کنیم به چه میزان با محیط و جامعه ای که سازمان در آن قرار گرفته سازگار است.به همین دلیل عنوان شد که علاوه بر تفکر سیستمی باید با مفهوم دیگری نیز با جامعه اطراف مواجه شویم که نام آن را مسئولیت پذیری گذاشتند.
وی خاطرنشان کرد:نکته دیگر اینکه از سال۱۹۹۳ مجموعه هایی مانند«فیلیپس» و«نوکیا» عنوان کردند که ما مانند یک شهروند عمل می کنیم.این شرکت ها عنوان کردند هنگامی که آنها به عنوان یک شهروند رفتار می کنند باید دارای حق رأی باشند و در تصمیم گیری ها تأثیرگذار باشند.این مفهوم در گذر زمان به مسئولیت پذیری اجتماعی تبدیل شد و به این ترتیب قرار شد سازمان ها نیز مانند هر شهروندی مسئولیت اجتماعی بپذیرند.
ترکیب این وضعیت به سازمان این مسیر را نشان می دهد که اگر به دنبال مزیت رقابتی و موفقیت پایدار هستند می بایست مسئولیت های اجتماعی،زیست محیطی و اقتصادی را به صورت یکپارچه فهم کنند.همگرایی بین مسئولیت اجتماعی،اقتصادی و محیط زیست تا سال۲۰۱۵ به دنبال صیانت از محیط زیست بود.با این وجود در سال۲۰۱۵ و در نشستی که سازمان ملل در پاریس برگزار کرد به این جمع بندی رسید که صرفأ نباید با محیط زیست از زاویه محافظت وصیانت از آن مواجه شد و بلکه محیط زیست باید به یک محرک اقتصادی تبدیل شود و توسعه دهنده سازمان ها باشد.
دکتر امامی تصریح کرد: این نوع تفکر منجر به این شد که دانش مدیریت سبز که برای توسعه مسئولیت پذیری زیست محیطی بود دچار تغییر و تحول شد و به یک مفهوم مدیریتی تبدیل شد که قصد دارد موفقیت اقتصادی سازمان ها را براساس فصل مشترک اقتصاد ومحیط زیست حل کند.در اینجاست که یک نسبتی بین مسئولیت پذیری اجتماعی و مدیریت سبز ایجاد می شود.
در مسئولیت پذیری اجتماعی ما به دنبال این بودیم که به سازمان ها القا کنیم که سازمان ها نیز باید مانند شهروندان مسئولیت قبول کنند.این در حالی است که در مدیریت سبز ما تنها روی محیط زیست متمرکز بودیم.با این وجود پس از مدتی متوجه شدیم که تمرکز روی محیط زیست هزینه های سازمان ها را افزایش می دهد.دلیل این موضوع این بود که سازمان براساس تولیدی که ایجاد می کند منابع مصرف می کند و این منابع منجر به آلودگی های زیست محیطی می شود. بدون تردید هر نوع آلودگی در محیط زیست و هر نوع هزینه به واسطه مصرف منابع است.
رئیس انجمن مدیریت سبز ایران ادامه داد:در چنین شرایطی مدیریت سبز بیان می کند اگر بتوانیم فصل مشترک اقتصاد و محیط زیست را که همان منابع است تحت کنترل در بیاوریم دیگر نیاز نیست انرژی و اقتصاد را روی محیط زیست متمرکز کنیم.در چنین شرایطی بهتر است تمرکز خود را روی مدیریت منابع قرار بدهیم.به هر میزان که در مصرف منابع صرفه جویی کنیم و آن را بهینه مصرف کنیم به همان اندازه به محیط زیست و وضعیت اقتصادی بنگاه کمک کرده ایم.
در چنین فضایی که برشمردم تفکری شکل گرفت که منجر به این شد که مسئولیت پذیری اجتماعی که در کشورهایی مانند هلند و سوئد شرکت هایی مانند فیلیپس و نوکیا مطرح شده بود با تحولاتی مواجه شود.به همین دلیل نیز نسل چهارم مسئولیت پذیری در شرم الشیخ مطرح شد.
وی تصریح کرد: ما در نسل اول مسئولیت پذیری اجتماعی از سازمان انتظار داشتیم که به جامعه کمک کنند و وارد امور خیریه شوند.در چنین شرایطی ما متوجه شدیم که در امور خیریه سازمان ها زمانی که پول دارند در این امور شرکت می کنند. این سخن به معنای این بود که هیچ نوع تفکر نظامند نسبت به مسئولیت اجتماعی وجود نداشت.
در نسل دوم مسئولیت اجتماعی مدیریت ریسک مورد توجه قرار گرفت. در چنین شرایطی سازمان ها با کمک به جامعه این مسأله را پدید آوردند که جامعه احساس کند سازمان ها حامی جامعه هستند اما پس از مدتی متوجه شدیم که آلودگی های خود را کنترل نمی کنند و فاضلاب های خود را به خلیج فارس می ریزند.
امامی گفت:در نتیجه چنین شرایطی نسل سوم مسئولیت اجتماعی به وجود آمد که در این پروسه عنوان می شود مسئولیت اجتماعی باید به خلق ارزش در سازمان منجر شود.در نسل سوم سازمان ها عنوان کردند از حوزه هایی حمایت می کنند که برای آنها ارزش افزوده داشته باشد.در واقع نسل سوم روی حوزه هایی فعالیت می کند که برای سازمان ها آورده اقتصادی داشته باشد.
نسل چهارم که در سال های اخیر مطرح شده عنوان می کند که ارزش های اجتماعی و سنت های فرهنگی می توانند برای سازمان به عنوان یک سرمایه به شمار بروند. به عنوان مثال در نسبت انسان و محیط زیست می تواند مصداق پیدا کند.
در این فضای فکری مدیریت سبز به دنبال این است که منابع را به صورت صحیح مصرف کند که آلودگی ها کمتر شود و جامعه بتواند بهتر و آرام تر زندگی کند.