حرکت شرکت های جهانی به سمت «صنایع سبز» و «اقتصاد سبز»/تغییر سیاست گذاری های کلان در راستای حفظ محیط زیست
«رسانه مسئولیت اجتماعی»:صنعتی شدن و رشد اقتصادی به افزایش چشمگیر درآمد و رفاه منجر شده و به بسیاری از انسانها در مناطق گوناگون جهان برای داشتن زندگی بهتر کمک کرده است. با وجود این، بهرغم پیشرفتهای صورتگرفته در زمینه کاهش فقر، حدود ۷/ ۱۰ درصد از جمعیت جهان هنوز با درآمدی کمتر از دو دلار در روز زندگی میکنند. بنابراین، کماکان پیشرفت و توسعه اقتصادی در اولویت تعداد قابل توجهی از کشورهای دنیا باقی مانده است.
با این حال، توسعه اقتصادی و الگوهای اساسی تولید و مصرف ناپایدار دلیل اصلی بحران محیط زیست در وضعیت کنونی جهان در نظر گرفته میشود: مشکلات زیستمحیطی مانند گرم شدن کره زمین، آلودگی هوا، از بین رفتن گونههای جانوری-گیاهی و تخریب آب و خاک، به یک نگرانی فزاینده تبدیل شده و حیات زمین و زیست انسانی را تهدید میکنند.
این خطرات، موجب معکوس شدن دستاوردهای توسعه شده و در پی چنین وضعیتی، بار نامتناسبی از معضلات بر انسانها تحمیل شده که بخش زیادی از آن بر دوش فقرا قرار گرفته است. پاسخ به این تهدیدهای نوظهور جهانی، نیازمند مقابله با یک چالش دوگانه است: پیگیری «توسعه اقتصادی» و «ایجاد ثروت».
این دو مساله اما در حالی مطرح میشود که مصرف منابع و آلودگیهای زیستمحیطی، سراسر سیاره زمین را دربر گرفته و اینروند با دو عامل یادشده، کماکان ادامه پیدا خواهد کرد.
حل این چالش مستلزم یک تحول ساختاری به دور از خط سیر توسعه اقتصادی کنونی به سمت اقتصادی است که در تولید بتواند به تولید کمکربن مبادرت کند و همزمان، کارآمد و پاک باشد، و همچنین تقسیم منافع را به روشی عادلانه محقق کند. «سیاستگذاری صنایع سبز» میتواند وسیله قدرتمندی برای سیاستگذاران باشد تا بتوانند این تحول ساختاری را تسریع و تسهیل کنند.
سیاست، اقتصاد، استراتژی
«سیاستگذاری صنعتی» به اقدامات دولت برای تغییر ساختار اقتصاد و تشویق و هدایت منابع برای انتقال به بخشهایی که برای توسعه آینده، مطلوب تلقی میشوند، اشاره دارد. این اقدامات به ویژه در شرایطی در دستور کار قرار میگیرد که اصطلاحاً «ناکامی بازار» یا شرایط نامناسب بازار مانع از تغییرات ساختاری لازم برای تغییر روند و حرکت به سمت یک «اقتصاد سبز» فراگیر شده باشد.
با این حال، سیاستگذاری صنعتی سبز صرفاً تغییردهنده جهت رویکردهای سیاست صنعتی کنونی نیست و مجموعه اهداف گستردهتری را دنبال میکند و به مجموعه وسیعتری از ابزارهای سیاستی، از جمله سیاستهای زیستمحیطی و انرژی متکی است.
در قلب سیاستگذاریهای صنعتی سبز، نیاز به ادغام اهداف مختلف، مانند بهرهوری، رشد فراگیر و حفاظت از محیط زیست وجود دارد که از طریق مجموعه وسیعی از سیاستهایی که قادر به جدا کردن «رشد» از «تخریب» اجتماعی و زیستمحیطی هستند اقدام میکند.
بنابراین، سیاستگذاری صنعتی سبز برای استراتژی دولتها در راستای افزایش رقابتپذیری در حوزه اقتصاد سبز جهانی ضمن حفاظت از منابع زیستمحیطی ضروری است.
برآوردها نشان میدهد تا پایان سال ۲۰۲۱، کشورهای گوناگون در سراسر جهان برای مقابله با آثار و پیامدهای کووید ۱۹، بیش از ۲۰ تریلیون دلار سرمایهگذاری خواهند کرد. شکلگیری این تصمیمات مالی بزرگ -و انتخاب صنایع و بخشهای اقتصادی که دولتها برای پشتیبانی کردن از آنها انتخاب میکنند- ساختار جوامع و اقتصاد جهان را برای دهههای آینده مشخص خواهد کرد. در عین حال، جهان هنوز با شرایط اضطراری بحران تغییرات اقلیمی روبهرو است. در حالی که اثرات کووید۱۹ میتواند باعث شود انتشار گازهای گلخانهای ۴ تا ۷ درصد کاهش یابد، با این حال باید اذعان داشت که هرگونه افت اینچنینی را باید موقتی تلقی کرد.
در حالی که در این مدت، برخی مقررات زیستمحیطی به حالت تعلیق درآمده بود اما با کمرنگ شدن پیامدهای کرونا و شروع مجدد فعالیت اقتصادی در جهان، سطح آلودگی هوا در برخی کشورها به سرعت به حالت قبل از وضعیت قرنطینه و توقف بازارها باز خواهد گشت.
کشورها باید قاطعانه در برابر بحرانهای زیستمحیطی ایستادگی کنند، زیرا مقابله با بحران آب و هوایی و کرونا به یک واکنش جمعی و فعال نیازمند است. در چنین شرایطی، یک «انقلاب صنعتی سبز» میتواند به تحقق این امر کمک کند.
رشد جهانی صنایع سبز از مناطق
کشورها و مناطقی که در مسیر به دست آوردن «تخصص سبز» قرار میگیرند، در حوزه صنایع سبز، حجم قابل توجهی از فعالیتهای مبتنی بر دانش و فعالیتهای تخصصی را کسب میکنند. با توجه به اینکه برای رسیدن به «اقتصاد سبز» جهانی هنوز راهی طولانی در پیش است، احتمالاً بازار آینده صنایع سبز، بازاری بسیار قابل توجه و بزرگ خواهد بود. پیرو یک منطق اقتصادی محض، تمرکز اولیه طولانیمدت تاثیر زیادی بر بزرگتر شدن مقیاس صنایع و افزایش بازدهی آنها دارد.
به همین دلیل، غالباً بنگاههایی که خیلی سریع به مقیاس اقتصادی برسند، در آینده، رقبای آنها به سختی میتوانند به رقابتپذیری و همترازی با آنها برسند. در مقیاس منطقهای و محلی، ریشه گرفتن صنایع سبز میتواند موجب افزایش این رویکرد در سایر نقاط و همچنین ایجاد ارتباط و پیوستگی با حوزههای دیگر شود که این روند بهطور مستمر میتواند روند پیشرفت صنایع سبز را در کشورها افزایش دهد.
همانطور که یک تخصص در مقیاس منطقهای شتاب میگیرد، سازوکارهای «خودتقویتکننده» رشد را حتی بیشتر از قبل، شتاب میبخشد. این همان عاملی است که باعث شده است تا صنایع سبز در حوزههایی که در نطفه کاشته شده است، با سرعتی شتابان در اطراف هسته اولیه، پراکنده شوند.
یکی دیگر از منابع مهم توسعه صنایع سبز، ایجاد تنوع در صنایع دیگر بر اساس صلاحیتها و امکانات موجود است. در این راستا، میتوان به بحث «انشعاب مسیر» در «جغرافیای اقتصادی تکاملی» اشاره کرد، که بیان میکند شرکتها معمولاً در حوزههایی دست به افزایش تنوع میزنند که از نظر فناوری، با محصولات فعلی آنها مرتبط باشند.
بررسیها نشان میدهد واحدهای صنعتی که استاندارد صنعت سبز را رعایت میکنند در مجموع، هزینههای کمتری دارند. این صنایع با صرفهجوییهای تا ۳۰درصدی در هزینههای جاری خود میتوانند محصولی مقرونبهصرفهتر ارائه کنند.
علاوه بر این، رعایت این استانداردها باعث کاهش هزینههای کلی کشور هم خواهد بود. هزینههایی که با رعایت استانداردهای سبز از بین میروند، ممکن است هزینههای مستقیم یا هزینههای مخفی باشند. به عنوان مثال با سبز شدن صنایع، فشار کمتری به بخشهای بهداشتی وارد میشود. از اینرو میتوان گفت که حرکت به سمت رعایت این استانداردها باید برای صنایع مختلف کشور یک الزام باشد.
هدف رویکرد صنعت سبز، طراحی محصولات و فرآیندهایی است که میزان استفاده و تولید مواد خطرناک در آنها حداقل باشد. صنعت سبز به دنبال راهی است تا با جلوگیری از آلودگی در مبدأ و استفاده از منابع طبیعی کمتر، از اثر منفی مواد شیمیایی بر محیط زیست بکاهد.
صنعت سبز دارای اصول و ضوابطی همچون: سنتز مواد شیمیایی کمتر خطرناک و غیرسمی، جلوگیری از تولید زباله، طراحی مواد شیمیایی ایمنتر، حلالها و مواد کمکی بیخطرتر طراحی برای بهرهوری انرژی، استفاده از مواد خام تجدیدپذیر، کاهش مشتقات، استفاده از کاتالیزورها، طراحی محصولات شیمیایی به گونهای که در پایان عملکرد شکسته شده و به مواد بیضرر تخریب شده و در محیط باقی نمانند، است.
در اقتصاد سبز، رشد اقتصادی و اشتغال توسط سرمایهگذاریهای دولتی و خصوصی با هدف کاهش آلودگی و گازهای گلخانهای، افزایش منابع (انرژی، مواد و آب) بهرهوری و جلوگیری از، از دست دادن سرمایههای طبیعی و خدمات زیستبوم هدایت میشود. این صنعت دارای مزایایی همچون: مزایای اقتصادی، نوآوری و رشد بیشترو افزایش تکاپو، مزایای اجتماعی، اشتغال بیشتر، افزایش درآمد و توانمندسازی، مزایای زیستمحیطی، استفاده از منابع کارآمدتر و آلودگی کمتر است.
چالشهای آینده ما به دلیل نیازهای مستمر محیطی، اقتصادی و اجتماعی به منابع باعث شده تا خواستار فناوریهای کارآمدتر و بیخطرتری در فرآیندهای شیمیایی و محصولات صنعتی باشیم.
فناوری زیستی با بهکارگیری ارگانیسمهای زنده و سیستمهای زیستی همسو با شیمی سبز با ابداع فرآیندها و واکنشهای جدید چنین چالشهایی را برطرف میکند. در همین حال، شرکتهای خودروسازی بزرگ جهان در برنامههای خود به دنبال کم کردن ردپای کربن در کل خط تولیدی خود هستند.
روند مشاغل و صنایع سبز با توجه به اهدافی که در بالا به آنها اشاره شد نشان میدهد که با افول گرایش به سوختهای فسیلی، صنایع سبز با سرعت بیشتری در حال رشد هستند که همین مساله موجب شده است تا مشاغل مرتبط به صنایع سبز نیز افزایش یابد. دادههای آماری نیز نشان میدهد هرچه به لحاظ کیفی، این صنایع اصطلاحاً سبزتر باشند (یعنی استانداردهای این حوزه را بیشتر رعایت کنند و فعالیت پایدارتری داشته باشند)، با رشد بیشتر و اشتغال افزونتری مواجه خواهند بود.
طی دهه گذشته این رابطه عمدتاً تابعی از سیستمهای حملونقل، سیستمهای آب و فاضلاب و خدمات مدیریت پسماند بوده است که هم سبز هستند و هم سریعتر رشد میکنند. تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد که به ازای هر درصد افزایش در شدت سبز بودن صنایع (به معنی رعایت استانداردهای این حوزه)، حدود ۲/ ۰ درصد رشد اشتغال سالانه به وجود آمده است.علاوه بر آن، همچنین بین شدت سبز بودن صنایع یک کشور و اینکه چقدر توانسته است از رکود اقتصادی رهایی پیدا کند نیز، رابطه کمی مثبتی وجود دارد. بهطور کلی، هرچه اقتصاد و صنایع یک کشور سبزتر باشد، در وضعیت رکود نیز بهتر ظاهر میشود (اهمیت ۸۵درصدی).
بخش «تولید»، بزرگترین منبع شغلی سبز در یک اقتصاد خصوصی است و نقشی محوری در صنایع و اقتصاد سبز ایفا میکند. این مساله تا حدودی به دلیل اندازه خود بخش تولید است و تقریباً دو برابر سبزتر از اقتصادهای خصوصی گستردهتر است.
بخش تولید حدود ۴/ ۲۰ درصد از مشاغل سبز در صنایع سبز را تشکیل میدهد. مجموعه مزایای مادی و اجتماعی صنایع سبز در جهان، روندی را به وجود آورده است تا بسیاری از صاحبان سرمایه، به ویژه گروههایی که برخی دغدغههای زیستمحیطی و توسعه پایدار را مدنظر دارند، به سوی سرمایهگذاری در صنایع سبز گام بردارند.
Source link