الگوی توسعه جهانی رسانه ها
صنعت رسانه در قرن جدید همچون صنایع نفت و اتومبیل، از یک دگرگونی عمیق عبور کرده است. این صنعت راهبردی،از بازاری که در وهله نخست ملی بود، به یک بازار تجاری رسانه ای جهانی تبدیل شده است که نمونه آن، شکل گیری شرکتهای مختلط رسانه ای با دسترسی جهانی است.
به گزارش رسانه مسئولیت اجتماعی ، داریوش عباسی در یادداشت خود آورده است: در واقع حرکت به سوی کسب و کار بین المللی محصولات رسانه ای با تغییر مسیر از سیاستهای اقتصاد ملی گرایانه به سوی اقتصاد بازار آزاد و با تاسیس موسسات بین المللی چون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول تسهیل شد.
بسیاری معتقدند روند بین المللی شدن رسانه ها، برگشت ناپذیر است، چرا که استراتژیستها، فرآیند گسترش رسانه ها را در یک بافت جهانی می بینند که ضرورتا با هدف برآورده کردن نیازهای فرهنگی مخاطبان خاص طراحی نشده است. این بحث داغ که میان پژوهشگران ارتباطات، سیاست گذاران و متخصصان صنعتی مطرح است، مخالفان و موافقان متعددی دارد. مخالفان با استناد به نظریه عرصه اجتماعی و عمومی، این رویکرد را همگن سازی رسانه ها و تهدیدی برای دموکراسی خوانده اند. در مقابل، طرفداران توسعه که اغلب با دیدگاه اقتصاد آزاد و بازار رقابتی موافقند، استدلال می کنند که ازدیاد بازارهای فروش رسانه ای که با ظهور فناوری های نو امکان پذیر شده است، در عین بوجود آوردن صرفه جویی های یک بنگاه در بازار جهانی رقابت بدلیل فعالیت در قلمرو یا مقیاس سیاره ای، با برقراری جریان آزاد اطلاعات، تهدید قدرتهای انحصارگر را به حداقل می رساند.
با توجه به نقش برجسته ای که شرکتهای رسانه ای در تولید فرهنگ اطلاعات و اخبار مهم بازی می کنند و فهم این حقیقت که ساختار، استراتژی، مدیریت و رفتار شرکتی در نهایت بر ماهیت و عرضه محتوا اثر به سزایی دارند، فهم بهتر الگوهای رقابتی، استراتژی کسب و کارهای بین المللی و عوامل تعیین کننده این استراتژی ها،در آگاهی از اثرات احتمالی جهانی سازی رسانه ای و مدیریت رسانه های تراکنشی مهم و قابل توجه است.
در مبحث تحلیل نمای رسانه های جهانی و یافتن الگوهای توسعه جهانی برای سازمانهای رسانه ای، توجه به عوامل محیطی که نظام های رسانه ای کشورها را شکل می دهند، لازم و ضروری است؛ عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عوامل سیاسی، عوامل فرهنگی و عوامل فناورانه در این زمینه قابل بحث و واکاوی است. در حوزه اقتصادی، مطالعات نشان داده اند که ثروت اقتصادی بر اتخاذ فناوری توسط یک کشور اثر می گذارد. در حوزه اجتماعی، نابرابری های موجود در نفوذ رسانه ها حتی برای کشورهای با درآمد مشابه مورد کنکاش قرار می گیرد. در این زمینه قابل اشاره است که سطح توسعه انسانی یک کشور که توسط متغیرهایی چون میزان سواد،تحصیلات و انتظار از زندگی اندازه گیری می شود، با سطح اتصال به اینترنت و داشته ازدیاد رسانه ها همبستگی دارد. در حوزه عوامل فناورانه،نکته کلیدی آن است که رابطه فناوری و رسانه ها، رابطه ای تراکنشی و دوسویه است. از این منظر، ابتکارات فنی نیروی محرکی برای توسعه اقتصادی و زیرساختی را فراهم کرده و تنوع و سرعت انتشار سیستم های رسانه ای را افزایش می دهد. سپس پیشرفت سیستم های رسانه ای می تواند تغییر اجتماعی در یک کشور را امکان پذیر کند که به نوبه خود بر فرآیند نوآوری فنی اثر می گذارد.
در حوزه فرهنگی، این موضوع به اثبات رسیده که سنت یا فرهنگ بر این که چگونه مردم رسانه های مختلف را درک می کنند، اثر می گذارد. در تطبیق این موضوع با جامعه ایران، میتوان به نفوذ کهن سنت شفاهی و تصویری که از فرهنگ نقالی و تقدم شعر نسبت به سایر هنرها می آید،اشاره کرد که در نهایت موجب شده، ایرانی ها استقبال از رادیو و تلویزیون و شبکه های اجتماعی تصویر محور و ویدئو محور را بر سنت کتابخوانی ترجیح دهند. در زمینه عوامل فرهنگی به عنوان یکی از پارامترهای محیطی شکل دهنده سیستم های رسانه ای، قابل ذکر است که ازدیاد سیستم های رسانه ای و محتوایی ممکن است به جامعه ای با بسیاری از علاقمندیهای فرهنگی و اجتماعی رقابتی اشاره کند. بعد دیگر فرهنگ ملی، ممکن است توسط محیط مذهبی یک کشور آشکار شود. مذاهب جهان در تجلی مدرن خود،به بافته شدن در پارچه زندگی روزانه میلیاردها نفر از طریق ظهور ناسیونالیسم، فرهنگ و سیاستهای همگانی و اخیرا رسانه های اجتماعی الکترونیکی ادامه می دهند.
در زمینه عوامل سیاسی نیز بنا به مطالعات بانک جهانی، توسعه رسانه ای از نتایج و دستاوردهای توسعه سیاسی است. در واقع صنعت ارتباطات و اطلاعات، در جوامع دموکراتیک که جریان آزاد اطلاعات مورد قبول نظام حمکرانی است، تقویت شده و سریعتر توسعه می یابند. همچنین به نظر می رسد ارتباط مستقیمی بین شاخص های یک محیط رسانه ای و کنترل سیاسی مالکیت رسانه وجود داشته باشد. مطالعات به این نتیجه رسیده اند که هر چه دولتها بیشتر رسانه ها را کنترل کنند، رسانه ها از اعتبار کمتری برخوردار می شوند و کمتر مورد رجوع قرار می گیرند. مبحث مرجعیت رسانه ای در این بخش قابل بازخوانی است.
در نهایت آنکه عوامل حمایت کننده نیز نقش مهمی در رشد و تکامل رسانه دارند، بنا به تحقیق جامع دو پژوهشگر به نامهای چان و آلمستد، یک اقتصاد قوی تر، منابع بیشتری برای درآمد حاصل از تبلیغات و فروش اطلاعات را فراهم می کند و در نتیجه، فرصت بیشتری برای شرکتهای رسانه ای ایجاد می کند تا به بازارهای جدید و یا قالب های نوین رسانه ای گرایش پیدا کنند.
جمع بندی پایانی آن است که برای توسعه و متنوع سازی رسانه ها و عزیمت آنها به فعالیت در گستره بین المللی شدن، باید به طور همزمان به تمامی عوامل محیطی مورد اشاره توجه کرد. تعدد بازارهای رسانه ای یا شکل گیری محیطهای پررسانه، در سایه ایجاد محیط های اطمینان بخش، توسعه زیرساختهای فنی،محافظت از حقوق مدنی، رعایت حقوق مالکیت فکری، به رسمیت شناختن استقلال رسانه، رونق اقتصادی جهت تقویت صنعت تبلیغات و عواملی از این دست، ممکن و شدنی است. گشودگی رسانه این گونه متجلی می شود.
Source link